نکته‌های‌که والدین در هنگام تربیت فرزندان‌شان فراموش کردند.

دوره‌ی کودکی، کشمکش‌ و جلوه‌های چندانی ندارد، اما با افزایش سن و مواجه با دشواری‌های ویژه سن نوجوانی و جوانی؛ کشمکش‌های درونی و بیرونی هم‌زمان با رشد جسمانی و روانی، در کنار آن انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش میابد به‌طوری که نوجوان می‌پذیرد به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت‌دهی کند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرد.

نوجوانان و جوانانی که شیوه‌های درست رفتار هیجانی و مهارت‌های لازم را برای تطبیق دادن خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت‌های روان‌شناختی آن‌ها ارتقا نیافته باشد؛ با آسیب‌های جدی و متعددی روبه‌رو خواهند شد که عواقب آن هم دامن‌گیر خود و فامیل‌شان می‌شود. هم‌چنان استاد نخست زندگی هر فرد والدینش است پس والدین تاثیرگذارترین افرادی هستند که در نقش‌گیری یک جامعه‌ی سالم و شکل‌گیری شخصیت‌های ورزیده در اجتماع، سهم اساسی دارند.

با توجه به همین موضوع، نکته‌هایی است که واقعن تا اکنون اکثر والدین در آموزش آن به فرزندان‌شان تمرکز نداشته اند. این مقاله با ارایه‌ی نظر کارشناسان اجتماعی، به روشنی همین نکته‌ها پرداخته است.

 

ابتدا مسله‌ی نقش والدین در ایجاد عاطفه و حس درونی فرزندان‌شان، بیان می‌کنیم. در دنیای امروزی زندگی کاملن تغییر کرده است در پیوند مشترک، زن و شوهر برای امنیت و بقا بیش‌تر به یکدیگر وابسته نیستند، قانون و شیوه‌های اجدادمان هم کهنه و منسوخ به نظر می رسند. به همین دلیل امروز اکثر پدران به پسران‌شان نیاموختند که بدون عصبانیت و پرخاش‌گری با همسرشان صحبت کنند. هم‌چنان بعضی مردان دیگر نقش الگوی رهبری خانواده را به شکلی که زن‌های‌شان به آن احترام بگذارند، به خوبی ایفا نمی‌کنند و نیازهای عاطفی همسران‌شان را درست برآورده نمی‌کنند.

این مسله تنها و یک‌طرفه نیست؛ از سوی دیگر مادران به دختران‌شان نیاموختند که چگونه ابراز احساس کنند تا مردها حالت دفاعی به خود نگیرند یا چگونه از مرد درخواست حمایت کنند تا او بارضایت خاطر به این درخواست پاسخ دهد. آن‌ها نیاموختند که چگونه به همسرشان رسیدگی کنند بی‌آن‌که برای او مادری کنند.

 

موضوع از دیدگاه کارشناس و صاحب‌نظر حوزه‌ی خانوادگی

دکتر هادی صدری، کار‌شناس و مشاور خانواده‌ فارسی‌زبان، چند نکته‌ی اساسی را در رابطه‌ی اجتماعی به عنوان نکته‌های فراموش‌شده از سوی والدین در جریان تربیت فرزندان‌شان بیان کرده است.

 

  • مهارت تصمیمگیری

والدین نیاموختند که به‌ترین نحوه‌ی تصمیم‌گیری و مراحل آن چیست و فرزندان شان را متوجه نکردند که موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.

  • مهارت حل مسله

این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبه‌رو است، شناسایی و بررسی راه حل‌های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مسله به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنوی از راه‌های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید. اما این موضوع مهم حیاتی خیلی کم از سوی والدین به فرزندان‌شان رسیده است.

 

  • مهارت تفکر خلاق

خلاقیت به معنای تولید اندیشهی نو و به گونه‌ای دیگر دیدن روی‌دادهای اطراف است. فردی که با این مهارت آشنایی دارد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حل‌های نو است که کمتر فردی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد می‌آموزند با شیوه‌های متفاوت بیندیشند و از تجربه‌های متعارف و معمولی خود فرا‌تر روند و راه حل‌هایی را خلق کنند که خاص و ویژهی خودشان است.

  • توانایی برقرار کردن ارتباط موثر

این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیاز‌ها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کم‌ترین تنش و کشمکش است.

 

  • مهارت ایجاد و حفظ رابطه‌‌ی بین فردی

مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به‌خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز و حد رابطه با دیگران و ایجاد فضای صمیمانه و متعهدانه.

  •  مهارت خودآگاهی

خودآگاهی به معنای توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته‌ها، نیاز‌ها، احساس‌ها و نقطه‌های ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد در ابتدا به صورت درست و کامل می‌تواند از والدین بیاموزد که چه شرایط یا موقعیت‌هایی برای او عذاب‌آور است.

  • مهارت هم‌دلی

امروزه افراد مهربان و صادق کم‌تر پیدا می‌شود یکی از دلیل اصلی آن این‌ست که از ابتدای دوران زندگی لذت مهربانی و شیوه‌ی واقعی‌بودن را یاد نگرفتیم و سنگ‌دل به‌بار آمدیم. باید به ما یاد داده می‌شد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت حالت‌های مختلف درک کنیم، تفاوت‌های فردی را بپذیریم، با پیش‌داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکنیم.

  • مهارت‌های مقابله با هیجان‌ها:

این مسله عبارت از شناخت هیجان‌هایی از قبیل شادی، ترس، حسادت، غم و تاثیر آن‌ها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه‌ی اداره آن‌ها و واکنش مناسب در برابر آن‌ها می‌باشد.

  • مهارت مقابله با استرس

در این مهارت فرد میاموزد چگونه با فشار‌ها و تنش‌های ناشی از زندگی و هم‌چنان استرس‌های دیگر مقابله یا آن‌ها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی‌اش نشود.

و اما متاسفانه درک و آموزش این مهارت‌‌ها و پدیده‌هایی‌که در واقع یکی از اساسی‌ترین مسوولیت والدین است، خیلی کم به آن توجه شده است و حتا هستند والدین که از این موارد اصلن آگاهی ندارند و آموزش چنین موارد که خیلی سخت هم نیست؛ اما به عنوان حصه‌ای از مسوولیت‌شان نمی‌پذیرند.

 

 

 

 

سن مناسب برای آموزش مهارت‌های زندگی

آموزش این مهارت‌ها باید توسط والدین از دوران سه یا پنج‌سالگی کودکان‌شان شروع شود و به نوعی در مدرسه، مکتب، سربازی، دانش‌گاه و حتا مراحل بعدی زندگی در اجتماع، دوام‌دار آموزش و بازآموزی انجام گیرد در غیر آن امکان یادگیری آسان آن‌ها که در دروره‌ی کودکی میسر است، از بین می‌رود.

 

نتیجه‌ی موضوع
به بیان دیگر، نکته‌ها و مهارت‌های مهم زندگی مثل جعبه ابزارهای مختلف است. حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهز بودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجه با پیچ‌های زندگی توان انتخاب زیادی نخواهد داشت و فقط به صورت غریزی و ابتدایی برای حل مشکلات تلاش خواهد کرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بی‌دادکردن، عصبانی شدن، قهر کردن، لت‌وکوب و....

از سوی هم به باور روان‌شناسان، والدین و رفتارش الگوی خاص برای کودکان‌‌شان هستند و در دوره‌ی طفلیت هر نوع حرکات و گفتار والدین بر روان کودک تاثیر عمیقی می‌گذارد که حتا تا اخیر عمر فراموش‌شان نمی‌شود. پس به یاد داشته باشید این شما هستید که برای پسران/ دختران تان می‌توانید تاثیر شخصیت مثبت و دایمی ایجاد کنید. حالا این‌ مسله به شما بر می‌گردد که دوست دارید به آن‌ها مهارت زندگی‌کردن و انسانیت بیاموزانید یا ترس و خشونت!

 

فرشاد عمری، نویسنده و استاد برنامه‌های عملی ژورنالیزم