بزار دیجیتلی چگونه ما را به دنیایی خود کشانیده است؟ گرایش انسان به دنیای مجازی چی پیامدی دارد؟ چیچیزی باعث ..
نقش تربیت کودکان در شکلگیری جامعهی سالم و کاهش تروریزم
کانت فیلسوف آلمانی میگوید: "مشکل بسیاری از ما این است که فکر میکنیم در درجهی اول باید الفبا را به کودکان آموزش داد، در صورتیکه قبل از تعلیم حرفهای الفبا، مرتب نشستن، سکوت، آرامش، اخلاق و آزادی را باید به آنها آموخت".
مسلهی تعلیموتربیت بزرگترین مسلهی جوامع بشری است. بهطوریکه کشورهای پیشرفته صلح، ترقی و تعالی خود را مرهون داشتن آموزش و پرورش بهروز میدانند و کشورهای عقبمانده نیز به این دلیل عقب افتادهاند که فعالیت دستگاه تربیتی آنها ضعیف و هماهنگ با دیگر دستگاهها نیست. در جهان دو کار مهم در پیش روی بشر قرار دارد که یکی از آنها تعلیموتربیت است و دومی حکومت. دومی هم که حکومت باشد در حقیقت نوعی آموزش و تعلیم و تربیت مردم است. در نتیجه تعلیموتربیت اساسیترین کار بر روی زمین است. با توجه به این مهم چند سوال در این رابطه مطرح است.
آيا در جامعهی ما والدین، به فراهم كردن امكانات رشد، تربیت سالم، شكوفايی همهجانبه و تواناییهای فرزندنشان توجه دارند؟ آيا میدانند فرزندنشان از آنان چه انتظارهایی دارد؟ آيا به عنوان والدین مسوولیتپذیر به قدر كافی با روانشناسی رشد و اصول فرزندپروری آشنايی دارند؟
کمتوجهی آنان به تربیت و پرورش فرزندشان، در آینده باعث چی موارد ناگوار به خانواده و جامعه میشود؟ چی میشود که فرزندشان به یکبارگی به خشونت، کارهای ناپسند و تروریزم رو میاورد؟
در این مقاله تلاش شده تا برخی نکتههای مهم دربارهی تعلیموتربیت کودکان و تاثیرگذاری آن در صلح و آرامش جامعهی سالم، مورد بررسی قرار گیرد.
خانواده به عنوان نخستین آموزشگاه کودکان
بيشك خانواده، به عنوان نهادی مقدس و بیبديل، نخستين و اصلیترین پرورشگاه و آموزشگاه فرد به حساب میاید در عین حال يكی از نهادهای آموزشی و پرورشی عمدهی جامعه است. اساس جامعهی سالم را خانوادههای سالم میسازد. خانوادهی سالم در انديشهی پرورش انسانهای رشيد است و انسانهای رشيد، كسانی هستند كه به رشد همهجانبه نايل شدهاند. كودكان پيش از ورود به مکتب، بر اثر آموزش و پرورش غيررسمی و با استفاده از قدرت يادگيری، تقليد و الگوبرداری، رفتارها و مهارتهای گوناگون را در خانواده ياد میگيرند و آنرا به كار میبندند. از اين رو، شايسته است پيش از ورود آنان به مکتب، رفتارها و مهارتهای مورد نظر را با برنامهريزی و از طريق آموزش و پرورش سازمان يافته، به تدريج، آگاهانه و با شكيبايی به آنها آموخت.
مشكلات هنگامی آغاز میشود كه انسانها به اين رابطهی دوجانبه توجه نمیكنند و فقط يك جانب به مسوولیت خود عمل میكند، انتظارهای خود را مطرح میکند و اصرار میورزد. برای مثال، اكثر وقت پدران و مادران به طور يكجانبه از فرزند يا فرزندان خود، انتظارهایی را مطرح میكنند: "ما از شما انتظار داريم اين گونه رفتار كنيد، ما از شما انتظار داريم اين گونه باشيد و مانند آن". اما كمتر میانديشند كه فرزندان آنان نيز از والدين انتظارهايی دارند كه والدين بايد مسوولانه و به موقع به آنها پاسخ دهند. در غير اين صورت، يعنی عدم توجه و پاسخگويی به انتظارهای فرزندان، مسايل و مشكلات گوناگون، ناامنیها و آشفتگیهای روانی و عاطفی به وجود میآورد.
روش تربیت سالم کودکان و تاثیر آن در شکلگیری جامعهی رفاه و کاهش تروریزم
کانت می گوید: انسان تنها حیوانیست که نیازمند تربیت است زیرا شکفتن تواناییهای طبیعی او برخلاف دیگر جانداران نادانسته و خودبهخودی صورت نمیگیرد بلکه نیازمند کوشش و آگاهی از غایت هستی اوست .کانت سن انسان را به سه دوره تقسیم میکند:
دورهی کودکی: این دوره از تولد تا حدود دهسالگی را شامل میشود .کودک نمیتواند خود را حفظ کند. به کودکان باید اشیا را همانطور که هستند و بدون دلیل ارایه کرد وگرنه همیشه سوال میکنند و در مقابل هر جوابی، سوال تازهتری مطرح میکنند
دورهی جوانی: از دهسالگی شروع و تا شانزدهسالگی ادامه میابد. در این دوره انسان میتواند خود را حفظ کند اما نمیتواند نوع خود را حفظ کند (تولید مثل نماید) .
دورهی میانسالی: از 16 سالگی به بعد است. دراین دوره او میتواند هم خود و هم نوع خود را حفظ کند.
تربیت هر دورهای مقدم بر یکدیگر است. تربیت جوانان تقریبن از دهسالگی باید شروع شود یعنی هنگامی که طبیعتن به دورهی جوانی میرسند. زیرا در این سنوسال است که انسان به مرحلهی تفکر میرسد. در دوره جوانی، انسان مفاهیم درستکاری و انساندوستی را درک میکند و آمادهی شناخت اصول است و اخلاق و دین را پرورش میدهد. باید جوانان را با تکالیف حقیقی مقام انسانی خود آنها و ارزش انسانی دیگران آشنا کرد .
پاداشدادن به كودكان خوب نيست، پاداش دادن آنان را خودخواه بار میآورد و مايهی مزدورصفتی میشود. وقتی كه پای پاداش در ميان باشد، باعث میشود كه كودكان روحيهی كاسب كارانه پيدا میكنند. اگر بيش از اندازه به پاداشدادن تكيه كنيم كودك به صورت شرطیشدن چيزهايی را ياد میگيرد كه پشتوانه ندارد. يادگيری مؤثر آن است كه از انگيزهی دورنی كودك استفاده كنيم.
اگر چنین مرحلههای تربیتی را بالای کودکانمان انجام ندهیم مطمیینن در خانواده و جامعهی ما افراد ناسالم، بداخلاق، اهل خشونت، تروریست و مضر به بار میآیند. هرنوع کوتاهی و عدم مسوولیتپذیری ما در این مسله، نخست به خود ما بعد به جامعه و جهانیان ناخوب واقع میشود. امروزه در جهان عامل اساسی تروریزم، جنگ، نادانی، خودخواهی، ویرانگری و مادیاتپرستی؛ عدم تربیت سالم این نسل از دورهی نخستین (کودکی) است. اگر هر فرد از کودکی تربیت درست ببیند، ارزشها، مزایا و نیکبختیهای زندگی برایش یاد داده شود هیچگاهی دست به عمل منفی جهت ضرر رساندن به دیگران نمیزند و سرانجام تروریزم و بدیهای دنیا به پایان میرسد. پس ما به عنوان پدر و مادر یا بزرگ خانواده مسوول بهبارآورندهی انسانهای خوب یا ناخوب در جهان هستیم.
راهکار و نتیجهی موضوع
درک دنیای کودکان مهم است. این در حالیست که متاسفانه جامعه ما در حال حاضر به علت آسیبهای اجتماعی، ناهنجاریهای موجود و مشکلات اقتصادی ظلم و ستم مضاعفی در حق کودکان صورت میگیرد.
باید فاصله بین نسلی را به حداقل رساند؛ والدین باید انسانیت را به کودکان خود بیاموزند، در حال حاضر افراد با نقشهای اجتماعی که دارند با کودکان برخورد میکنند. فاصله بین والدین و کودک به دلیل عدم درک بزرگترها از نیازها و شرایط دنیای کودکانه است و هر قدر فاصله میان کودکان و والدین بیشتر باشد، آسیبهای بیشتری برای کودک بهوجود خواهد آمد. پس باید کودکان را فهمید و درک کرد و شعور کودکی را آموخت.
وقتگذاشتن به کودکان در خانوادهها از نکتهی کلیدی در تربیت و پرورش کودکان است و اما متاسفانه والدین به دلیل گرفتاریها و مشکلاتی که دارند، معمولن زمانی را برای توجه و برنامهریزی خانوادگی نمیگذارند. در این مورد روانشناسان معتقدند که برای شناخت و درک بهتر نیازهای کودک، باید افراد بزرگسال، کودک دوران خود را بشناسند و به آن رجوع کنند.
همچنان مهمترین گام برای توجه و تامین حقوق کودکان برگزاری همایشها و کنفرانسها، فعالیت نهادهای مدنی، تدوین و اصلاح قوانین مربوط به کودک، شکلگیری رشتههای آکادمیک و علمی در مورد کودکان است.
عاقبت نوع بشر در کمال رشد اخلاقی است. اما چگونه می توان به این کمــال دست یافت و به چهچیزی میتوان امید داشت؟ پاسخ: فقط تربیت و دیگر هیچ. تربیت باید با کل غایت طبیعت درتمدن و نظام خانواده هماهنگ باشد. انسان به کسب مهارت بیشتر میاندیشد تا چگونگی استفاده از آن اگر طبیعت انسان به کمال تقدیرخود که همان کمال انسانیت است برسد، حاکمیت و حکومت خداوند بر زمین تحقق میابد.
معرفینامهی کوتاه نویسندهی این مقاله
فرشاد عمری؛ استاد دانشگاه باختر در حوزهی ژورنالیزم، نویسنده، روزنامهنگار آزاد و دانشآموختهی خبرنگاری دانشگاه کابل هستم.
تا اکنون چندین گزارش و مقالههای علمی، تحلیلی و پژوهشی من در رسانههای معتبر مطبوعاتی افغانستان مثل روزنامهی هشت صبح، روزنامهی صبح کابل، ماهنامهی بیداری، روزنامهی پاسبانان و رسانهی آنلاین خبرنامه به نشر رسیده است.